بسمالله
یکی از دعاهایم همیشه اینست که خدایا منبر خوب نصیبم کن. منظورم از منبر هم آدم عالمی است که نصیحتمان کند بلکم به راه راست هدایت شدیم.
دکتر ادا ندارد
در این بحران علوم انسانی، مثل دکتر گلزاری غنیمت است. هم علم و تجربه و جایگاه دانشگاهی دارند هم دیندارد. نه دین کنجپستو و لب تاقچهای، دینی که بشود باهاش خود و دنیا را اداره کرد و به جائی رسید.
دکتر جمعهها، صبح در منزل خودشان مراسمی دارند که اسمش را گذاشتهاند صبح امید. اولین جمعه هر ماه ندبه میخوانند با حضور آقای پسندیده یا دکتر آشنا (البته من تا حالا ندبهاشو شرکت نکردهم) و بقیه جمعهها خودشان حافظ میخوانند و تفسیر میکنند، البته با همان دید روانشناسانهشان. بعدش هم سخنرانی میکنند و گاهی تکلیف میدهند برای دفعه بعد. آخر مجلس هم پاسخ به پرسشهای بچهها. تا جائی هم که وقت بشود مشاوره سرپائی میدهند به یک عدهای. درهای کتابخانه شخصیشان هم که باز است بروی همه، برای امانت البته! شرکتکنندگان هم اغلب دانشجوهای خودشاناند از علامه و یک عده مثل ما علاقهمندان فرعی!
نکتهای که امروز نظرم را جلب کرد این بود که دکتر ادا ندارد! امروز تعریف میکردند که از یک رانندهتاکسی چه چیزها یاد گرفتهاند. با بچههایش دوست و روراست است. دلسوز است و این از رقم ویزیت مرکز مشاوره اش و از مشاورههای سرپائیاش معلوم است. ابایی ندارد از دفاع از ارزشهای اسلامی و نقل حدیث و مدح ائمه و متعاقباً خوردن برچست متحجر و غیرعلمی بودن.
این بار از علمزدگی دانشگاهها میگفتند که:
" هرگوشهکناری اکر کسی یک مقاله بنویسد میروند پیدا میکنند و میخوانند به اسم اینکه علم است اما ما که یک حدیث از ائمه میخوانیم ، که علمشان از خدایی است که خالق انسان است، میگویند اصلاً حرفش را نزن این علمی نیست!"
خداش نگهدارد و بر علم و عزتاش بیافزاید.
تبصره: 1.گویا قرار است از اردیبهشتماه سایتی راهاندازی کنند به نام صبح امید و فایل جلسات را بگذارند تویش. 2. دکتر گلزاری مدیر مسئول مجله سپیده دانایی هم هست.
عطف به: